نظريه خلاء

در کنار تمامی مسائلی که در علم فیزیک مطرح میشود باز هم سخن از انفجار بزرگ به گوش میرسد. انواع و اقسام نظریاتی که بر پایه ی نتایج بررسی های بدست آمده ار جهان خارج و نیز ذرات زیر اتمی هر ساله مطرح و برخی تایید و برخی حذف میشوند.برای مثال از جمله نظریاتی که تاکنون بوده و مبنای کار فیزیکدانان است این است که این انفجار در ماده ای فوق العاده چگال با جرم بسیار زیاد و دمای بی نهایت صورت گرفته است.


این نظریه تا حدودی می تواند درست باشد اما در کنار آن مسائلی قدیمی همچون اینکه در ان زمان و قبل از این انفجار و بعد از آن قوانین فیزیک یک جور بوده اند یا نه مطرح میشود.

تمام این سوالات رو مطرح کردیم تا اینکه وارد بحث اصلی شویم و آن که مسئله تاثیر جرم (ماده)، گرانش، انرژی و دیگر نیروها بر یکدیگر است.

چیزی که امروزه زیاد دیده می شود این است که هر کسی بر اساس تحقیقات خود آمار و ارقامی را در مورد اجرام کیهانی و ...منتشر می کنند و زیاد به دنبال محدودیتهایی که در زمینه می تواند وجود داشته باشد نیستند و صرفا بر اساس برخی فرمول ها و برخی مشاهدات اقدام به این کار می کنند.

حال با این توضیحات ما یک محدودیت و یک فرض نسبتا جدید را برای نیروی گرانشی و ماده در نظر می گیریم :



V2=MG/R

ما میدانیم که سرعت گریز و سرعت حرکت گرانشی با تقریب نسبتا نزدیکی از این فرمول بدست می آید.

در این فرمول ما سه متغیر سرعت گرانشی جرم ماده و شعاع ان در اختیار داریم این فرمول در محاسبات کوچک مثل محاسبه سرعت گریز و حرکت مداری زمین به راحتی مورد استفاده قرار میگیرد اما آیا در مورد اجرامی مثل ابر سیاه چاله ها و یا به طور کلی بگوییم جرم تمام عالم هستی به راحتی می تواند مورد استفاده قرار گیرد اگر بخواهیم واضح صحبت کنیم باید بگوییم که ایا سرعت گریز یا به طور کل سرعت گرانشی یک جشم می تواند از سرعت ثابت نور بیشتر شود یا نه اگر بیشتر شود که مشکلی نیست و بحث تمام است، اما اگر این سرعت در ماکزیمم حالت خود را برابر سرعت نور باشد نتایجی بسیار جالب و شگفتی را به وجود میاورد.

این نتایج در تمام موارد از کوچکترین های عالم گرفته تا بزرگترین های ان که از جمله سیاه چاله ها و نیز ماده موجود در کل عالم هست را می تواند در بر گیرد.



C2=MG/R



با این فرض ما به این نتیجه میرسیم که اگر سرعت گریز جسمی نزدیک سرعت نور باشد در صورت تزریق ماده از خارج به این جرم این جرم می تواند مقدار مشخصی از ان را در اختیار بگیرد و بقیه را باید به صورت انرژی از خود دفع کند. در غیر اینصورت باید چند تغییر کوچک در خود ایجاد کندو از آن جمله افزایش شعاع متناسب با افزایش جرم است.

حال بحث را به ابتدای خلقت هستی می بریم. شما می دانید که جرم جهان بسیار زیاد است. آیا اگر ما این جرم را در فرمول بالا جایگذاری کنیم و شعاع را هم در ابتدای انفجار خیلی کم در نظر بگیریم یک نوع تضاد با فرض ما ایجاد نمی شود.

پر واضح هست که در این صورت باید سرعت گریز و سرعت گرانشی را بیش از سرعت نور به دست بیاوریم برای حل این مشکل به طور کلی حل مسئله تراکم بسیار زیاد جهان ما به جای فرض تراکم ماده تراکم نوعی انرژی را مطرح می کنیم که ماده نیز از ان به وجود آمده و در واقع این همان اصل پایستگی ماده و انرژی البرت انیشتین است یعنی اگر ما قبل از انفجار بزرگ شعاع این انرژی متراکم را تقریبا صفر در نظر بگیریم جرم موجود و یا ماده در حال شکل گیری در ان حالت هم جمی تقریبا برابر صفر داشته است به محض انفجار بزرگ این انرژی به صورت بسیار سریع منبسط شده و در حین انبساط تبدیل به ماده شده است این تبدیل انرژی به ماده به صورت نا منظمی نبوده بلکه از فرمول بالا تبعیت می کرده است در کنار انبساط این انرژی و تبدیل ان به ماده انرژی موجود در داخل هم که هنوز مقدار زیادی از ان منبسط نشده است در حال انبساط بود و با حرکت تدریجی ماده به خارج انرژی موجود در داخل تبدیل به ماده میشده است تا اینجا ما در مورد تبدیل انرژی به ماده و بالعکس توضیح دادیم اما اینکه این نوع اولیه انرژی چه نوع بر هم کنشی با ماده می توانست داشته باشد و یا دارد را نمی توانیم اظهار کنیم مگر اینکه چند سوال رو مطرح کنیم.

اول اینکه آیا این انرژی می تواند ارتباطی با انرژی تاریک که امروزه ذهن بسیاری از دانشمندان را به خود مشغول د اشته است داشته باشد.

دوم اینکه این انرژی چه رابطه ای با دیگر انواع انرژی مثل انرژی فوتونی (الکترومغناطیسی) می تواند داشته باشد.

البته اینکه ما این انرژی را همان انرژی تاریک در نظر بگیریم کمی زود است و باید اطلاعات ما در این زمینه بسیار زیاد باشد.

همچنین لازم نیست كه مااین نوع تراكم را مربوط به نوعی انرژی فرض كنیم چون در فیزیك جدید مفهومی تازه به نام خلا وارد شده كه ماده نیز تحت شرایطی به طور خودبه خود از ان به وجود و نابود می شود.

اما اگر این تبدیل انرژی یا خلا كوانتومی به ماده در حال حاضر وجود داشته باشد باید منتظر بود که روزی این فرآیند متوقف شده و فرآیند عکس آن اغاز شود چونکه نیرو های گرانشی موجود در عالم بسیار قوی هستند و انتظاری جز فرریزش جهانی برای ماده و جهان هستی نمی توان داشت.

نتايج مرحله دو

سلام به همه دوستان
بالاخره نتايج مرحله دوم اومد
مي تونيد اينجا برداريدhttp://ysc.ac.ir/news/fileNews_391.pdf
در كل نتايج اونجوري نبود كه انتظار مي رفت
هميشه اونايي كه خيلي بلدن با دادن كلي صوتي از قبولي محروم مي شن
به اونايي كه قبول شدن تبريك مي گم
و اونايي كه متاسفانه قبول نشدن و فك مي كردن قبول مي شن هم خودشونو سرزنش نكنن و بدونن تو زندگي از اين چيزا پيش مياد
و اگه تونستيد اعتراض بزنيد
بدونيد كه چيز زيادي از دست نداديد و ي درس گرفتيد اونم اينه كه صوتي نديد
راستش همتون بايد قبول مي شديد ولي اوني رو قبول مي كنن كه صوتي كمتر بده
ايشالا همه ي ما ايراني ها موفق شيم تا بتونيم ايران عزيز رو از نابودي در بياريم و آباد كنيم 

نسبيت انيشتين

نسبیت انیشتن
نسبیت یکی از شاخههای مهم فیزیک است که جنبههای نظری و عملی آن از قرن گذشته توجه فیزیکدانان را به خود جلب کرده است. نظریههایی مانند مکانیک و الکترومغناطیس که قبل از نظریه نسبیت ظهور یافتند و یا نظریههایی مانند مکانیک کوانتومی و نظریه ریسمان که بعد از نسبیت پدید آمدند در فرمول بندیهای مناسب با نسبیت سازگاری پیدا کردهاند. ضرورت این سازگاری به دلیل شمول فراگیر نظریه نسبیت پیش آمده است و خوشبختانه تا این زمان بین نظریههای دیگر تضاد یا سازگاری مشاهده نشده است.
نظریه نسبیت از نقش چارچوبهای مرجع که در توصیف قوانین طبیعت بکار میروند، نهایت استفاده را میکند. استفاده از هندسه مختصاتی ، برای بیان موثر قوانین معلوم ، و نیز استنتاج قوانین فیزیکی جدید تعمیم داده میشود.
هدف نسبیت این است که برای بیان قوانین فیزیک روشهایی بدست آورد به طوری که قوانین مزبور توسط مختصات چارچوب مرجعی که در آن نوشته میشوند تغییر نیافته یا متمایز نشوند. اصلی که فرض میکند چنین روشهای بیان لازم بوده و میتوانند بدست آیند، اصل ناورلایی است.
● تاریخچه
در اواخر قرن نوزدهم ، بعد از اینکه نظریه الکترومغناطیس کلاسیک به صورت کنونیاش توسعه یافت، نیاز به یک نظریه نسبیت رضایتبخش در فیزیک احساس شد. در آن زمان آشکار شد که مشاهدات تجربی انتشار نور در ارتباط با اثرهای حرکت ناظر نسبت به محیطی که فرض میشد نور در آن حرکت کند، تناقصهایی با عقاید رایج آن زمان دارد. برای داشتن توصیفی از حرکت نور که با تجربه سازگار باشد، لازم شد قانون تبدیل پیشنهادی لورنتس که مختصات
چارچوبهای دارای حرکت نسبی یکنواخت را به هم مربوط میسازد، پذیرفته شود.
● شکست مکانیک کلاسیک
مکانیک کلاسیک نیوتن تا زمانی که توصیف درست و ذاتا سازگاری از حرکت ذرات مادی در طبیعت را میداد که دامنه کاربردش محدود به ذرات مادی و چارچوبهای مرجعی بود که سرعتهای نسبی آنها کسر کوچکی از سرعت نور بود.
اما در سرعتهای نزدیک به سرعت نور با شکست مواجه شد. موفقیت بزرگ مکانیک کلاسیک نیوتنی در پیشگویی دقیق رویدادهای زمینی و حرکتهای کیهانی ، موضعی برای تردید در اعتبار مکانیک کلاسیک باقی نگذاشت، به گونهای که درست بعد از زمانی که تبدیلات لورنتس برای توصیف صحیح انتشار نور از نظر ناظر در حال حرکت پذیرفته شد، دقت و نوع تقریبی که در قوانین نیوتن وجود داشت صرفا به عنوان نتیجهای از کشف تبدیلات لورنتس بدست آمد.
● ظهور بعد چهارم
با توجه به رابطهای که انتخاب چارچوب مختصات با شکل قوانین فیزیکی دارد، خواص دستگاههای مختصات و تبدیلاتشان جایگاه مهمی در مطالعه نسبیت دارد. در جهان فیزیکی موقعیت فضایی توسط سه مختصه مکان ، مانند (X ، Y ، Z ) (در دستگاه مختصات دکارتی) مشخص میشود، ولی با بسط نظریه نسبیت معلوم شد که پارامتر زمان نیز بطور طبیعی با اهمیت مشابهی به صورت مختصه پنجم ، در فضای رویداد چهاربعدی ظاهر میشود. در این فضای چهاربعدی مختصه عمومی با شاخص یونانی نوشته میشود.
● شاخههای مختلف نسبیت
نظریه نسبیت در سیر تاریخی خود ، در دو زیر گروه اصلی موسوم به نسبیت خاص و عام توسعه یافته است. این ، نظریههای مجزا نبوده ، هر دو بخشهایی از یک نظریه واحد میباشند. در واقع نسبیت خاص مورد خاص از نسبیت عام است.
▪ نسبیت خاص
این نظریه با چارچوبهای مرجع لخت سروکار دارد و بر دو اصل زیر استوار است:
کلیه قوانین فیزیکی در تمام چارچوبهای مرجع لخت یکسان هستند و هیچ چارچوب مرجع اولویت وجود ندارد.
سرعت نور در کلیه چارچوبهای مرجع یکسان است.
▪ نسبیت عام
این نظریه با چارچوبهای نالخت سروکار دارد و در کیهان شناسی و گرانش کاربرد دارد.
فرض اساسی نسبیت عام این است که تمام دستگاههای مختصات که در حالتهای حرکت اختیاری هستند، برای بیان ریاضی قوانین فیزیک باید به یک اندازه مناسب باشند. بنابراین ، باید برای نوشتن قوانین فیزیک روشهایی یافت، بطوری که تحت هر تبدیل مختصات دلخواه ، تغییری در شکل آنها حاصل نشود.
نقش تساوی جرم گرانشی و جرم لختی در پیشرفت نسبیت مساوی بودن جرم گرانشی و جرم لختی نقش اساسی در پیشرفت تاریخی نسبیت عام داشت. منشا تساوی مزبور در این نکته است که قانون دوم نیوتن f=ma برای شتابهای گرانشی در میدان گرانشی با شدت g، به صورت mGg=mAa در میآید.
چون مشاهده میشد که در یک میدن گرانشی هر اشیاء به یک میزان شتاب میگیرند، یعنی g=a انیشتین به تحقیق دریافت که گرانش اساسا یک پدیده سینماتیکی است که شامل تغییر در مختصات فضا و زمان در همسایگی منبع میدان گرانشی است.

سلام

سلام به همگي
اميدوارم همه علمي باشيد
خوب اين مدت كه نبودم پيش نيما بودم تو يوش جاي همتون خالي
مهمترين واقعه ي اين چند روز اعلام تيم ملي نجوم بود كه عبارتند از:
صادق رياضي
احسان ابراهيميان
علي ايزدي
بهراد طوقي
اميررضا صداقت
كه براي همشون آرزوي موفقيت و سربلندي داريم و انشاالله در امتحانات جهاني همشون طلا مي شن
به اميد فردايي بهتر